مهتاب [Mahtaab] [Transliteration]
مهتاب [Mahtaab] [Transliteration]
جوونی هم بهاری بود و بگذشت، و بگذشت
با ما یک اعتباری بود و بگذشت، و بگذشت
میون ما و تو یک لطفی بود، لطفی بود
که آن هم نوبهاری بود و بگذشت، و بگذشت
که آن هم نوبهاری بود و بگذشت، و بگذشت
شب مهتاب و ابر پاره پاره
شراب ناب و می در پیاله
رفیقان قدر یکدیگر بدونین
خدا کی میدهد عمر دوباره
خدا کی میدهد عمر دوباره
خدایا تاب رنجوری ندارم، ندارم
ز یارم طاقت دوری ندارم، ندارم
ندانم این سفر کی میرسه سفر
که دیگر طاقت دوری ندارم
که دیگر طاقت دوری ندارم، ندارم
که دیگر طاقت دوری ندارم، ندارم
شب مهتاب و ابر پاره پاره
شراب ناب و می در پیاله
رفیقان قدر یکدیگر بدانید
خدا کی میدهد عمر دوباره
خدا کی میدهد عمر دوباره
که دیگر طاقت دوری ندارم، ندارم
ز یارم طاقت دوری ندارم...ندارم
دیگر طاقت، دیگر طاقت، دیگر طاقت... دوری... ندارم
- Artist:Niyaz
- Album:Sumud
See more