Dona Dona [Persian translation]
Dona Dona [Persian translation]
توی یه گاری به سمت بازار
یه گوساله با چشم محزون هست
بالا سرش یه پرستو هست
که به سرعت در آسمان بال میزنه
چطور بادها میخندند
با تمام وجودشون میخندند
تمام روز رو میخندن و میخندن
و نیمی از شب تابستون رو
دونا دونا دونا دونا
دونا دونا دونا دو
دونا دونا دونا دونا
دونا دونا دونا دو
کشاورز گفت: گلایه نکن
کی بهت گفت گوساله باشی؟
چرا بال نداری تا باهاش پرواز کنی؟
مثل پرستو مغرور و رها
چطور بادها میخندند
با تمام وجودشون میخندند
تمام روز رو میخندن و میخندن
و نیمی از شب تابستون رو
دونا دونا دونا دونا
دونا دونا دونا دو
دونا دونا دونا دونا
دونا دونا دونا دو
گوسالهها به راحتی بسته و سلاخی میشن
بدون اینکه هیچوقت دلیلش رو بفهمن
ولی هرکس آزادی براش ارزشمنده
مثل پرستو یاد گرفته که پرواز کنه
چطور بادها میخندند
با تمام وجودشون میخندند
تمام روز رو میخندن و میخندن
و نیمی از شب تابستون رو
دونا دونا دونا دونا
دونا دونا دونا دو
دونا دونا دونا دونا
دونا دونا دونا دو
- Artist:Joan Baez