Vivir [Persian translation]
Vivir [Persian translation]
زندگی بمانند یک چرخ و فلک میچرخد
من در هرگوشه اش گم می شوم
برای آسمان میخوانم و برایم مهم نیست
خنده آیین نوین من است.
زندگی بمانند یک گرداب میچرخد و میچرخد
و حتی اگر موانعی سرراه مقصدم وجود داشته باشد
راه من روشن است و باد پابرجا
و من ریشه هایم را از یاد نخواهم برد
تنها باید زندگی کرد، زندگی کرد و زندگی کرد
تا کسی توان برچسب زدن بر گامهایم را نداشته باشد
من سکاندار کشتی خود هستم
تنها باید زندگی کرد، زندگی کرد و زندگی کرد
بی آنکه انتظاری در ازای آن داشته باشم
زمانم را با انتظار برای تو از دست نمی دهم
و می رقصم
زندگی بی اجازه ی من ادامه می یابد
همیشه غیرمنتظره خواهد بود اگر عاشق شوم
وداع هایی وجود دارند که هیچگاه اجازه نمی دهم
از ترس عاشق شدن من یک فراری ام
زندگی به درس دادن ادامه می دهد
و بدینسان آموخته ام که گاهی خودم را دوست داشته باشم
همه چیز درحرکت است و هیچ چیز بیهوده نیست
و هرگز قلبم در هیچ کجای تقویم جای نخواهد داشت
تنها باید زندگی کرد، زندگی کرد و زندگی کرد
تا کسی توان برچسب زدن بر گامهایم را نداشته باشد
من سکاندار کشتی خود هستم
تنها باید زندگی کرد،زندگی کرد و زندگی کرد
بی آنکه انتظاری در ازای آن داشته باشم
زمانم را با انتظار برای تو از دست نمی دهم
و می رقصم
- Artist:Pablo Alborán
- Album:Prometo (2017)