شهزادهی رؤیا [Shahzaadeye Royaa] [English translation]
شهزادهی رؤیا [Shahzaadeye Royaa] [English translation]
دیدم توو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید
میومد از کوه و کمر
میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
کاشکی دلم رسوا بشه دریا بشه این دو چشم پُر آبم
روزی که بختم وا بشه ، پیدا میشه اون که اومد توو خوابم
شهزاده ی رویای من شاید تویی
اون کس که شب در خواب من آید تویی تو
از خواب شیرین ناگه پریدم
او را ندیدم دیگر کنارم به خدا
جانم رسیده از غصه بر لب
هر روز و هر شب در انتظارم به خدا
دیدم توو خواب وقت سحر
شهزاده ای زرین کمر
نشسته بر اسب سفید
میومد از کوه و کمر
میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
میرفت و آتش به دلم، میزد نگاهش
- Artist:Ali Zand Vakili
See more