Hasta la raíz [Persian translation]
Hasta la raíz [Persian translation]
من هنوز از روخانه ها عبور می کنم
از میان جنگل ها می گذرم
خورشید را عاشقانه دوست می دارم
هنوزهمه روز خارها را بیرون می کشم
از عمق قلب خود
در هر شب هنوز رویاها را روشن می کنم
برای زدودن و پاک کردن هر خاطره ای با دود مقدس
زمانی که نامت را می نویسم
بر روی شن و ماسه سفید با زمینه آبی
وقتی به آسمان می نگرم در شکل بیرحم یک ابر خاکستری
تو پدیدار می شوی
در عصریک روز از تپه ای بلند بالا می روم
به گذشته نگاه می کنم
می دانی که فراموشت نکردم
من تو را به درونم می برم ، تا ریشه
تا اندازه ای که رشد کنی ، اینجا خواهی ماند
اگر چه من خودم را پشت کوه پنهان کردم
و درجستجوی مزرعه ای پر از نی شکر هستم
راهی وجود ندارد ، پرتو ماه من
برای تو که بروی
من در حال قدم زدن فکر می کنم که هر لحظه من جان سالم به در بردم
و درهر ثانیه از تردید
هر لحظه از ندانستن
کلید درست این بافتنی است
که من زیر پوستم می گذارم
اینگونه تو را حفاظت می کنم
در اینجا،مرا دنبال کن از درون
من تو را به درونم می برم ، تا ریشه
تا اندازه ای که رشد کنی ، اینجا خواهی ماند
اگر چه من خودم را پشت کوه پنهان کردم
و درجستجوی مزرعه ای پر از نی شکر هستم
راهی وجود ندارد ، پرتو ماه من
برای تو که بروی
برای تو که بروی
- Artist:Natalia Lafourcade
- Album:Hasta la raíz