Ma fille [Persian translation]
Ma fille [Persian translation]
دخترم، فرزند من
رسیدن زمانی را می بینم که مرا ترک می کنی...
برای تغییر فصل،
برای تغییر خانه،
برای تغییر عادت، ها
هر شب به این می اندیشم زمانی که می بینم
کودکی ات را که بازی می کند برای پاره کردن طناب ها
و برای من طعم یک آکورد گیتار را باقی می گذارد
تو بسیار سفر کرده ای و من از این گوشه خودم اغلب
از ایندی به انگلیس رفته ام، ما زیاد بر زمین چرخیده ایم، ولی نه همیشه با هم
ولی در هر بازگشت دستانمان با هم آشنا شدند
پشتمخمل گون سگی که ما را دوست دارد
این روش ما برای همراه های خوبی برای هم بودنه.
فرزندم، کوچولوی من،.... سفر سلامت... سفر سلامت
تو قطاری را به مقصد زندگی سوار شده ای و قلب تو کشور را تغییر خواهد داد
دخترم، بیست سالت است و من منتظر لحظه
نخستین ملاقات هستم
که مرا در خانه ات یا در خانه من یا روی بالکنی بپذیری
جایی که ما به یاد آوریم، خنده ای را در گوشه چشمان
گربه یا ماهی که در شادی ما شریک است
جایی که ما به یاد آوریم، سال های اسم تو را...
زندگی کردن زیر سقف من، گاهی این حس را به من می دهد تو را از دست داده ام
تو را پیدا می کنم دوباره، تو را در هر حرکت تو می یابم
ما به عنوان والد (و فرزند) از هم جدا شده ایم ، دوباره همدیگر را دوست خواهیم یافت
بهتر از قبل است، پیرتر نخواهم شد
من به سادگی بیست سالگی تو خواهم شد
فرزندم، کوچولوی من،.... سفر سلامت... سفر سلامت
تو قطاری را به مقصد زندگی سوار خواهی شد و قلب تو کشور را تغییر خواهد داد
در مسیر زندگی قلب های ما دو نفر کشورها را تغییر خواهد داد.
- Artist:Isabelle Boulay
- Album:Au moment d'être à vous