Le temps des fleurs [Persian translation]
Le temps des fleurs [Persian translation]
در ميخانه ای در لندن قدیم
جايي كه غريبه ها همدیگر را ملاقات می کنند
صداي لرزان از شادیمان، از عمق سایه ها بر می آمد
و ما به قلبمان گوش مي كرديم كه آواز مي خواند
زمان گل ها بود
ما ترس را نا ديده مي گرفتيم
فردا ها طعم شیرین عسل مي داشت
بازوان تو، بازوان مرا در بر مي گرفت
صداي تو صداي مرا دنبال مي كرد
ما جوان بوديم و آسمان را باور داشتيم
و سپس روزهاي مه آلود فرا رسيدند
همراه صداهاي غريب و گریه ها
چه شبهايي كه بدون ماه سپري كردم
به دنبال ميخانه اي در قلبم
درست به مانند زمان گل ها
زماني كه ما بدون ترس زندگي مي كرديم
زماني كه هر روزش طعم عسل مي داد
بازوان تو ، بازوان مرا در بر مي گرفت
صداي تو صداي مرا دنبال مي كرد
ما جوان بوديم و بهشت را باور داشتيم
و امشب من در مقابل در ايستاده ام
در ميخانه اي كه تو ديگر نخواهي آمد
و ترانه اي كه شب برايم به ارمغان می آورد
قلبم ديگر نمي شناسدش
زمان گل ها بود
ما ترس را نا ديده مي گرفتيم
فردا ها طعم شیرین عسل مي داشت
بازوان تو، بازوان مرا در بر مي گرفت
صداي تو صداي مرا دنبال مي كرد
ما جوان بوديم و بهشت را باور داشتيم
- Artist:Dalida
- Album:Le temps des fleurs (1968)