From souvenirs to souvenirs [Persian translation]
From souvenirs to souvenirs [Persian translation]
یک صندلی خالی، اتاقی تنها
و روزی دیگر که سخت، سخت میگذرد
دور و برم هر چه که هست
هر چه که میبینم
یادآور گذشته است و آنگونه که بود
من زندهام به این یادگار و
آن یادگارهای دیگر
از روزهای همپایی و یکدلی
روزهایی که گذشت...
دریغ؛
دیگر چون تو
کسی نخواهد بود و
دنیاهایی که با هم داشتیم را
کسی نخواهد شناخت
اینک؛
تنهایی است
که آمده جای تو را بگیرد!
چشمانم را میبندم و
روی تو میبینم.
من زندهام به این یادگار و
آن یادگارهای دیگر
از روزهای همپایی و یکدلی
روزهایی که گذشت...
- Artist:Demis Roussos
See more