Dancing [Persian translation]
Dancing [Persian translation]
زمان ذهنم رو با خودش میبره
به یه جای خیلی دور، جایی که بتونم پرواز کنم
زندگی کاری میکنه تا وسوسه زندگی کردن برای تو رنگ ببازه
اگه قرار بود تنها بمونم
سکوت اشکهام رو سرازیر میکرد
چون دلیل تموم اینها عشقه
و من خوب میدونم که
زندگی شبیه به یه پر روی هواست
پس دستهامو دورت حلقه میکنم
و میدونم که به زودی شروع به زندگی میکنم
چشمهام به تو خیره شدن
و میبینی که نمیتونم جلوی لرزیدنم رو بگیرم
نه، پا پس نمیکشم ولی پایین رو نگاه میکنم
تا خودمو از چشمهات پنهون کنم
چون حسی که دارم خیلی شیرینه و میترسم که حتی نفسم
باعث بشه این احساسی که مثل یه حبابه، بترکه
اگه قراره تقلا کنم، بهتره رویا ببینم
پس دستهامو دورت حلقه میکنم
و امیدوارم که اشتباهی ازم سر نزنه
چشمهام به تو خیره شدن
و امیدوارم که تو آسیبی بهم نرسونی
دارم توی اتاق میرقصم انگار که با تو توی جنگلم
احتیاجی به هیچی نیست غیر از موزیک
موزیک تنها دلیل اینه که میدونم زمان هنوزم وجود داره
زمان هنوز وجود داره
زمان هنوز وجود داره
پس دستهامو دورت حلقه میکنم
و امیدوارم که اشتباهی ازم سر نزنه
چشمهام به تو خیره شدن
و امیدوارم که تو آسیبی بهم نرسونی
پس دستهامو دورت حلقه میکنم
و امیدوارم که اشتباهی ازم سر نزنه
چشمهام به تو خیره شدن
و امیدوارم که تو آسیبی بهم نرسونی
- Artist:Elisa
- Album:Then Comes the Sun (2001)