Знаешь ли ты [Znaesh' li ty] [Persian translation]
Знаешь ли ты [Znaesh' li ty] [Persian translation]
من عادت کردم که فقط با تو زندگی کنم ، فقط با تو
که طلوع خورشیدروببینم وببینم کی بیدار میشی اگه
من نباشم
خیلی راحت اتفاق افتاد که از پنجره ی باز نفس بکشم
و اینکه تکرار کنم برای او( دختر) تنها یک چیز را
که آیا متوجه ای؟ در طول جاده های شبانه
من با پای برهنه و بی توجه به پاهایم راه ها رفته ام
اما اکنون قلب او(عشقم) در دست توست
لطفا قلبش را نشکن و از دست نده
جاده های شبانه را طی نکرده ای
اکسیر عشق در دست توست،اما پاهایت را خسته کرده
نبض او اکنون در چشمان توست
او را از دست نده و او را نشکن
و بگذار بارانهای خاکستری بر پنجره اش بخورد در ماه ژانویه
اجازه نده مرا در آغوش بگیرد اما بگذار مرا به خاطر داشته باشد
و بگذار نامم را بلند حتی به اشتباه بر زبان بیاورد
و بگذار سکوت کند هنگامی که مرا به خاطر می آورد
اما بیرون، باران لعنتی دارد چراغ ها را میسوزاند
عزیز من، مرا ببخش بخاطر این لرزه ام
و درسکوتی نجوامیکنم بااشک های جاری ام به تو بدرود میگویم
فراموش نکن فراموش نکن
آیا میفهمی؟ در طول جاده های شبانه
من با پایی برهنه بی توجه به پاهایم رفته ام
اما قلب او اکنون در دست توست
او را از دست نده و نشکن
با اینکه تو جاده های شبانه را طی نکرده ای
اکسیر عشق در دست توست، پاهایت خسته به نظر میرسند
نبض او در چشمان توست
از دست نده و او را نشکن
آیا میدانی؟ در طول جاده های شبانه
من با پاهایی برهنه و بی توجه به پاهایم رفته ام
قلب او در دستان توست اکنون
او را نشکن و از دست مده
نیازی به جاده های شبانه نداری
اکسیر عشق اکنون در دستان توست، اما پاهایت را از پا در آورده
نبض او در چشمانت هست اکنون
از دستش نده
- Artist:MakSim
- Album:Трудный возраст