Can't Stop Loving You [Persian translation]
Can't Stop Loving You [Persian translation]
پس داری میری
صبح اول صبحی
با همون قطار اولی
خب، میتونستم بگم همهچی ردیفه
و میتونستم به ظاهر خداحافظی هم بکنم
بلیتت رو گرفتی
چمدونت هم حاضره
لبخند تنها گذاشتنم هم رو لبت
آه میتونستم بگم خب رسمش هم همینه
و منم تظاهر کنم و، تو هم متوجه نشی
که دروغ میگم...
(همخوانی)
چون من از دوستداشتنت نمیتونم دست بردارم
نه، من از دوستداشتنت نمیتونم دست بردارم
نه، من از دوستداشتنت دست برنمیدارم
چرا که بردارم؟
یه تاکسی گرفتیم
به مقصد ایستگاه
یه کلمه هم گفته نشد
و نگاهت کردم که از جاده رد شدی
شاید برای آخرین بار، نمیدونم
با حس زبونی که داشتم
صدای غژغژی شنیدم
روی خط ریل راهآهن
و موقعی که صدای سوت قطار رو هم میشنوم
راهمو میکشم و میرم و تو هم متوجه نمیشی
که دارم گریه می کنم...
(همخوانی)
چرا باید
حتی تلاشی کنم؟
من که همیشه اینجا کنارتم
چرا، چرا، چرا؟
هیچ وقت نخواستم خدافظی کنم
چرا حتی تلاشی بکنم؟
من که همیشه اینجام، اگه عوض کنی
نظرت رو عوض کنی
پس داری میری
صبح اول صبحی
با همون قطار اولی
خب، میتونستم بگم همهچی ردیفه
و میتونستم به ظاهر خداحافظی هم بکنم
ولی خب دروغین میشد...
(همخوانی)
چرا باید حتی تلاشی بکنم؟
(همخوانی)
چرا باید
چرا باید
بهم بگو چرا
چرا باید حتی تلاشی بکنم؟
- Artist:Phil Collins
- Album:Testify