C'est écrit [Persian translation]
C'est écrit [Persian translation]
او تو را به تغییر مسیر حرکت ابرها
وا می دارد.
تمام برنامه هایت را
پاک می کند
و کاری می کند
که در جوانی پیر شوی
تو صد ها بار او را
در مه اسکله گم کردی
این مکتوب است...
او دلشکسته و
مملو از عطر معشوق دیگری
باز می گردد.
توصدای خودت را می شنوی که فریاد می زنی “به جهنم برو"
می خواهد تا او را ببخشی
و تو نیز می ببخشی اش
این مکتوب است...
او از خاطرت محو نمی شود
نه در روز ونه در شب
درپشت تاریکی مه آلودی می رقصد
و تو ، اورا جستجو می کنی و به دنبالش می دوی
تا خود صبح دعا کردی
در آنجا که کسی صدایت را نمی شنید
که حصاری که او بر سر راهت کشیده است را از میان برداری
وچند شبی را آنجا بگذرانی
و به بیرون بنگری
این مکتوب است...
اواز خاطرت نمی رود
نه در روز و نه در شب
او در پشت تاریکی مه آلودی
می رقصد
و تو ، او را می جویی و به دنبالش می دوی
اما عشقی
بی ماجرا وجود ندارد
و تو رویا می بافی
و رویا می بافی
به چه چیزهایی علاقه دارد؟
چه می خواهد؟
و این سایه های که او
دورتادور چشمانت کشیده است؟
به چه چیزهایی علاقه دارد؟
چه رویاهای دارد؟
چه کسی را در خواب می بیند ؟
و این طنابی که
به دور دستانت بسته است؟
او در چه رویایی ست؟
به تو گوش می دهم که برایم
از نفس هایش ، بند لباس زیرش حرف می زنی
و اینکه خوب که فکر می کنی
او واقعا دیگر زیبا نیست
و اینکه تو لحظاتی
سخت تر از این را گذرانده ای
از آن زمان...
اواز خاطرت نمی رود
نه در روز و نه در شب
او در پشت تاریکی مه آلودی
می رقصد
و تو ، او را می جویی و به دنبالش می دوی
اما عشقی
بی ماجرا وجود ندارد
و تو رویا می بافی
و رویا می بافی
اواز خاطرت نمی رود
و در پشت تاریکی مه آلودی
می رقصد
و من هم قصه ای
به مانند تو داشته ام
از آن زمان روزها را
می شمارم
از آن زمان روزها را
می شمارم
از آن زمان روزها را
می شمارم
- Artist:Francis Cabrel
- Album:Sarbacane (1989)