با من صنما دل یکدله کن [Bā Man Sanamā Del Yek-Dele Kon] [English translation]
با من صنما دل یکدله کن [Bā Man Sanamā Del Yek-Dele Kon] [English translation]
با من صنما دل یکدله کن
گر سر ننهم، آنگه گله کن
مجنون شدهام؛ از بهر خدا
زان زلف ِ خوشَت، یک سِلسله کن
سیپاره به کف در چلّه شدی
سیپاره منم! ترک چِله کن
مجهول مَرو، با غول مَرو
زنهار! سفر با قافله کن
ای مُطرب دل زآن نغمهٔ خوش
این مغز مرا پُرمَشغَله کن
ای زُهره و مَه زان شعلهٔ رو
دو چشم مرا دو مَشعله کن
ای موسی جان، چوپان شدهای
بر طور برو، ترک گَله کن!
نعلین ز دو پا بیرون کن و رو
در دشت طُویٰ پا آبله کن
تکیهگه تو حق شد نه عصا
انداز عصا! وآن را یله کن
فرعون هَویٰ چون شد حَیَوان
در گردن او، رو زَنگله کن
- Artist:Rumi
- Album:دیوان شمس - غزلیات - شمارۀ ۲۰۹۵ | Divān-e Shams - Ghazaliyāt #2095
See more