What He Wrote [Persian translation]

منو ببخش هرا، نمیتونم بمونم

اون لالم کرد، حرفی برای گفتن نمانده

دوستم داری؟ وای خدا! او مرا کنار گذاشت

به گناهانم خندید، من باید در اغوشش بمانم

او نوشت: من شکسته ام1، لطفا به کمکم بیا

اما من هم شکسته ام، و مال کسی دیگر هستم، وسوسه ام نکن

پوستش سفیده و من همچون خورشید میدرخشم

پس این نور مقدس بر کارهایی که کردی میتابد

ازش پرسیدم چطور و چگونه تبدیل به این آدم شده؟

چگونه آموخت، که میوه را در دستانش نگه دارد؟

و کجاست آن آدم ساده که نام تو را برگزید؟

با اینکه التماس کردم بماند، باید میرفت

درست وقتی به نورش نیاز داشتم مرا تنها گذاشت

به زانو درآمدم و برای زندگی ام گریستم

اگر میماند احتمالاً میفهمیدی

اگر میماند تو هیچوقت دست مرا نمیگرفتی

او نوشت: حالم خوب نیست، به کمکم بیا

اما من هم شکسته ام، و مال کسی دیگر هستم، وسوسه ام نکن

و کجاست آن آدم ساده که نام تو را برگزید؟

با اینکه التماس کردم بماند، باید میرفت

التماس کردم که در کلبه سرد چوبی من بماند

او را به روشنایی این کشتی قسم دادم که بماند

من با او، با نور و با سحر جنگیدم

اما موج ها آمدند و او را دزدیدند و به جنگ بردن

او نوشت: من شکسته ام، لطفا به کمکم بیا

اما من هم شکسته ام، و مال کسی دیگر هستم، وسوسه ام نکن

منو ببخش هرا، نمیتونم بمونم

اون لالم کرد، حرفی برای گفتن نمانده

دوستم داری؟ وای خدا! او مرا کنار گذاشت

به گناهانم خندید، من باید در اغوشش بمانم

او نوشت: من شکسته ام، لطفا به کمکم بیا

اما من هم شکسته ام، و مال کسی دیگر هستم، وسوسه ام نکن

او نوشت: عیبی ندارد، دلم برای بویش تنگ شده

تنها وقتی خطاب میشویم حرف میزنیم، این برازندمونه2

این برازندمونه، این برازندمه

1. شکستم2. زیبنده، درخور

• Artist:Laura Marling
• Album:I Speak Because I Can (2010)