o yaz [Persian translation]
o yaz [Persian translation]
تمام تابستون چقدر هم عالی گذشته بود
توی اون سنی بودم که توی سرم بادهای بهاری میوزید (یعنی خیلی جوون بودم،مطمئن نیستم)
ولی تو مثل گل شیپوری سفید و پاک بودی
بدون اینکه متوجه بشی،قلب من رو کمی دزدیده بودی
...چجوری هم توی باغچه ها با هم بدو بدو میکردیم
شبهای مهتابی با هم آواز میخوندیم
با اینکه خونه هامون کنار هم بود-همسایه بودیم-،اون تابستون همدیگه رو مثل پیچک ها در آغوش میگرفتیم
صاف و ساده دستت به دستم می خورد
ولی چشم های من دنبالت بود
وقتی همدیگه رو میبوسیدیم،ترس از یه چیزهایی
اولین غم های عشقمون رو کمی با خودش آورد
،با غمی که توی قلب های کوچولومون پیچیده بود
نشسته بودیم توی آلاچیق و یواشکی و بی صدا گریه کرده بودیم
چاره ای وجود نداشت؛
اون تابستون با رسیدن غروب خداحافظی کردیم و جدا شدیم
- Artist:Teoman
See more