Ne lui dis pas [Persian translation]
Ne lui dis pas [Persian translation]
به او نگو
وقتی که او را خواهی دید
نگو که من چقدر گریه کرده ام
زمانی که مرا ترک کرد
به او نگو
زمانی که سراغ مرا گرفت
نگو که من هر روز
نامه های عاشقانه ای که برایم فرستاده بود می خواندم
.
نگو که در تمام جشن ها
زیر برف زمستان
هزاران بار حس کردم که حضور دارد
فقط به او بگو
که گه گاهی
شبهایی که می ترسیدم
از او برایت می گفتم
.
به او نگو
وقتی از تو خواست
برخلاف تمام سال هایی
که هیچ اش را فراموش نکرده ام
حتی صدای
قدمهایش در شلوغی
شکری که در شیرقهوه اش می ریخت
چشمانش وقتی می خندید
.
که هنوز دوستش دارم
با اینکه اشتباه کرده
که اگر پیش من برگردد، خواهمش بخشید
فقط به او بگو
که گه گاهی
شبهایی که گریه می کردی
از او برایت می گفتم
.
کودک من،پدرت زندگی اش را دوباره ساخت
و برای همین فکر می کنم نباید چیزی به او گفت
که خیلی ناراحت اش خواهد کرد
.
فقط به او بگو
که گه گاهی
شبهایی که می ترسیدم
از او برایت می گفتم
به او نگو
آه نه، به او نگو
به او نگو ...
- Artist:Dalida