Unutamıyorum [Persian translation]
Unutamıyorum [Persian translation]
مثل یک اشک که ازچشمم جاری شده
از زندگیم غیب شد
اما دیدی؟ نگاه کن
کی بود تو فکرت
من میگفتم، زندگیم رو جلوی تو گذاشتم
یالا بیا و برای بار آخر بشنو
نمیتونم فراموش کنم، من طاقت این عذاب رو ندارم
تو رو هنوز هم خیلی دوست دارم
نمیتونم طاقت بیارم
به نبودت عادت نمیکنم
این بار و فشار(جدایی) برامون خیلی سنگینه
نمی خام دوستت داشته باشم
نمیتونم فراموش کنم
هیچکس رو مثل تو دوست نداشتم
اگر کنارت هم نباشم
با بو و عطرت،تور را کنار خودم حس میکنم
عشقم
دردی که سمت چپمه(در قلبمه) اصلا آروم نمیگیره
این قلبم، به سوختن (سوزن سوزن شدن)
ادامه میده
اینو تو انجام دادی( باعثش شدی)
اثر (هنر) توست
- Artist:Günay Aksoy
See more