Torn [Persian translation]
Torn [Persian translation]
فکر میکردم مردی را شناخته ام که دوباره به زندگی برگشته
او گرم بود
به زندگی من آمد و با وقار بود
او به من معنای گربه را نشان داد
امکان ندارد که تو آن مردی باشی که من عاشقانه می پرستیدم
آخر به نظر نمی آید که تو بدانی
یا بخواهی که بدانی که قلبت به تو چه میگوید
من دیگر آن مرد را نمی شناسم
در جای خواب او دیگر هیچ چیز نیست
رشته کلام از دستم رفته
اوضاع از این قرار است
هیچ چیز سرجایش نیست، من دل شکسته ام
همخوانی
من اعتمادم را از دست داده ام
این حس من است
سرد و خجالت زده
برهنه بر روی زمین دراز کشیده ام
تصورات من هرگز
به واقعیت نپیوستند
من بیدار بیدارم
و به خوبی می بینم
که آسمان آبی من سیاه شده
تو کمی دیر رسیدی
من دلم شکسته است
با این حال فکر میکنم حرف پیشگو درست بود
من باید حقیقت را می فهمیدم
و به نور مقدس تو چشمانم را نمی بست
اما تو به رگهای من نفوذ کردی
و دیگر برایم مهم نیست
من شانس ندارم
و آنقدرها هم از نداشتنش رنج نمی برم
خیلی چیزها هست که دست من بهشان نمیرسد
من دل شکسته ام
همخوانی
در جای خواب او دیگر هیچ چیز نیست
چشمه احساس من خشکیده
اوضاع از این قرار است
هیچ چیز روبه راه نیست، من دل شکسته ام
همخوانی
اعتماد من از دست رفته
اجساس من این است
سرد و خجالت زده
شکسته و بسته بر روی زمین
تو کمی دیر رسیدی
من دیگر دلم شکسته
- Artist:Natalie Imbruglia
- Album:Left Of The Middle (1997)