New Rules [Persian translation]
New Rules [Persian translation]
... اول، اول، اول
شب در خوابم با خودم حرف میزنم
خودم را دیوانه میکنم
(دارم کنترل اعصابم را از دست میدهم، دارم کنترل اعصابم را از دست میدهم)
من (بارها و بارها) آن را نوشته و میخوانم
به این امید که آن من را نجات میدهد
(بارها و بارها)
اوه، او باعث میشود که به من احساسی دست بدهد که مشابه هیچ کس دیگری نیست
مشابه هیچ کس دیگری نیست
اما عشق من، عاشق من نیست
بنابراین به خودم میگویم، به خودم میگویم
قانون] اول، گوشی تلفن را بر ندار]
اگر میدانی که او فقط به دلیل اینکه مست و تنها است زنگ میزند
قانون] دوم، اجازه نده که داخل بیاید تا دوباره مجبور شوی]
او را با لگد بیرون بیاندازی
قانون] سوم، دوستِ او نباش]
اگر میدانی صبح در تخت او از خواب بیدار خواهی شد
و در صورتیکه زیر او باشی، حالت بهتر نمیشود
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
باید آنها را به خودم بگویم
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
باید آنها را به خودم بگویم
من به حرکت به سمت جلو ادامه میدهم
اما او من را به عقب میکشد
(جایی برای برگشت نیست، هیچ راهی نیست)
(جایی برای برگشت نیست، نه نیست)
حالا من دارم آن را پشت سر میگذارم
سرانجام الگو را دیدم
(من هرگز یاد نمیگیرم، من هرگز یاد نمیگیرم)
اما عشق من، هرگز عاشق من نبوده است
بنابراین به خودم میگویم، به خودم میگویم
میگویم، میگویم، میگویم
قانون] اول، گوشی تلفن را بر ندار]
اگر میدانی که او فقط به دلیل اینکه مست و تنها است زنگ میزند
قانون] دوم، اجازه نده که داخل بیاید تا دوباره مجبور شوی]
او را با لگد بیرون بیاندازی
قانون] سوم، دوستِ او نباش]
اگر میدانی صبح در تخت او از خواب بیدار خواهی شد
و در صورتیکه زیر او باشی، حالت بهتر نمیشود
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
باید آنها را به خودم بگویم
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
باید آنها را به خودم بگویم
تکرار کنید، داره بهتر میشه، ادامه بدید (idiom)
من هنوز دارم تلاش میکنم که آن[ها] را با قلبم یاد بگیرم
(من قوانین جدیدی را یافتهام و دارم آن را میشمارم)
آن را بخورید، با آن بخوابید، و با آن نفس کشیدن
تمرین کنید و آن را تکرار کنید چراکه
(... من [قوانین] جدیدی را یافتهام، من [قوانین] جدیدی را یافتهام، من [قوانین] جدیدی را یافتهام )
قانون] اول، گوشی تلفن را بر ندار]
اگر میدانی که او فقط به دلیل اینکه مست و تنها است زنگ میزند
قانون] دوم، اجازه نده که داخل بیاید تا دوباره مجبور شوی]
او را با لگد بیرون بیاندازی
قانون] سوم، دوستِ او نباش]
اگر میدانی صبح در تخت او از خواب بیدار خواهی شد
و در صورتیکه زیر او باشی، حالت بهتر نمیشود
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
(آه، وای آه)
باید آنها را به خودم بگویم
من به قوانین جدیدی دست یافته ام و دارم آنها را میشمارم
(عزیزم، تو میدانی که دارم آنها را میشمارم)
باید آنها را به خودم بگویم
اجازه ندهید که داخل بیاید، اجازه ندهید که داخل بیاید
اجازه ندهید، اجازه ندهید، اجازه ندهید، اجازه ندهید
دوستِ او نباشید، دوستِ او نباشید
نباشید، نباشید، نباشید، نباشید
اجازه ندهید که داخل بیاید، اجازه ندهید که داخل بیاید
اجازه ندهید، اجازه ندهید، اجازه ندهید، اجازه ندهید
دوستِ او نباشید، دوستِ او نباشید
نباشید، نباشید، نباشید، نباشید
حالتان بهتر میشود
- Artist:Dua Lipa
- Album:Dua Lipa