Janti [Persian translation]
Janti [Persian translation]
چشم هاش سیاه بود، به سیاهی ذغال
مثل اسلحه ، میزد، سوراخ میکرد با یک نگاه
وقتی راه می رفت ساعت ها (زمان) می ایستاد
زمان، مکان، دنیا واسه کی دیگه مهمه؟
آه ای گل من برای تو از من چطوری یه یار ایده ال درمیاد
تو منو هول دادی ، نمی دونی از خود بی خود شدم
نمیتونم به خودم بیام یارم
به این راحتی ها نمیتونم به خودم بیام
پس بیا و پیشم بمون
بیا تا امشب در راه تو نابود بشه
قلبم مثل اسیر و بنده افتاده به دامت
منو میشناسی اگر عاشق بشم برای عشقم می سوزم
و امشب در راه تو نابود بشه
قلبم مثل اسیر و بنده افتاده به دامت
سرم پایینه و اومدم جلوی درت
به دروغ هم که شده هرزگاهی دلت برای این بندت (اسیرت) بسوزه
تنش مثل برف بود، سفید بود، گرم بود
وقتی از پیشش رد می شدی بوی گل می داد
موهاش رو اگر کمی رها میکرد از دور
در صورت من قیامت به پا می شد
- Artist:Murat Boz
- Album:Janti
See more