Ironia [Persian translation]
Ironia [Persian translation]
چه سخن طنزی از زندگی ، عشقی که شب و روز می رنجاند
که تو را از شادی سرشارمی کند یا تو را می شکند و ناتوانت می کند از درد(درد)
اکنون که قصد نداری با من همراه باشی
اکنون که تنها می خواهم دوست تو باشم( نه عشقی و نه بیشتر)
این فاصله را روشن کن،درد را در من روشن کن و به من بفهمان
چطور فراموش میکنی،چطور بازمیگردی
چه حرف طعنه آمیزی از عشق
چه کنایه آمیز اگر زندگی مملو از درد است
عشق ستایش شده ، عشقی که ما را ترک می کند
اشک ها و لبخند های بسیار
چه چیز تو را به گریه انداخت؟ برای چه چیز آواز می خوانی؟ که برویم برای نابودی اش
چه کنایه آمیز است راهی که سوگواری کند ، برای یک عشق
و در دستان غمگیم ، جای خالی عطرت را حفظ می کنم
و اکنون تنها صبوری می کنم عشق من ، سحر نزدیک است
مانند بهشت و جهنم
عشقت که زخم می زند و می رنجاند و بسیار مهربان و لطیف است
من سرشارم از زندگیت وخالیم ازعشقت
و عاشق بودن پوچ و بی معنی است
چه غمگین،عشق اینگونه جدا باشد
و متاسفم برای پافشاری و اصرار اما می میرم از درد
چطور فراموش میکنی،چطور بازمیگردی
چه حرف طعنه آمیزی از عشق
چه کنایه آمیز اگر زندگی مملو از عشق است
عشق ستایش شده ، عشقی که ما را محکوم می کند
یک عشق برای زنده ماندن و یک مرگ ازتهی شدن
در نبرد عشق
چه کنایه آمیز است راه شکست عشق
و در دستان غمگیم ، جای خالی عطرت را حفظ می کنم
و اکنون صبوری می کنم عشق من ...
سحر ، رازنگه دار عشق
هنوز من امید را در آغوش می گیرم
دیوانگی را در آغوش می گیرم، چه سخن طنزی از زندگی
سحر،چیست راز عشق؟
هنوز در این امیدم یا دیوانگی محض خواهد بود
چه می خواهم بکنم ،،چیست راز عشق؟
- Artist:Maná
- Album:Cama incendiada