In The City [Persian translation]
In The City [Persian translation]
یه جایی اون دوردورا در دلِ افق
ورای نور تابلوهای نئونی
.میدونم چیزِ بهتری باید باشه
ولی هیچ جای دیگه ای به چشم
. نمیخوره
چیزی که تو این شهر هست
(زندگی نیست )
.فقط ) زنده موندنه )
،وقتی روز به روز زندگی میکنی
خیابونای این شهر هیچ احساس
. ترحمی (نسبت بِهِت) ندارند
تویِِِ شهر ، وقتی که زمین
میخوری ، دیگه نمیتونی
. بلند بشی
. من توی همین شهر به دنیا اومدم
در مضیقه و بدون این که راه به
. جایی داشته باشم
. هیچ چیزی رشد نمی کنه
.و زندگی خیلی قشنگ نیست
وقتی بیفتی ، هیچ کس نیست
. دستتو بگیره
یه جایی اون دور دورا توی افق
دور از این آسمون پر از تابلوهای
نئونی ، میدونم که یه چیز بهتر
. باید باشه
و یک شب دیگه نمیتونم توی شهر
. بمونم
!توی شهر
مترجم:امیرسعیدجمشیدنژاداوّل
- Artist:The Eagles
- Album:The Long Run (1979)
See more