Bir Miyiz? [Persian translation]

نمیشه...

این صبح خورشید هم حتی عجیب طلوع نمیکنه...

ذهنم خیلی درگیره...

چشمام تو آینه حتی منو هم نمیبینن...

بدون که مجبور کرده...

این همه تردید مارو مجبور کرده...

من عشق رو حبس کردم...

اما بعد از این کلید دیگه دست تو نخواهد بود

بهت گفتم بیا و اینجوری نکن

چی میشه دو کلام هم تو جیزی بگو

وضعیتمون نا معلومه بیا یکم تلاش کنیم

چیزهایی که باهم گذروندیم هنوز همونه

اون اضطراب عجیب تو هردومون هست

یه بار دیدی شرایطو درست کردیم و ادامه دادیم

نتونستم مجبورت کنم گوش بدی، نتونستم

کلمه ها به پایان رسیدن

نتونستم حرف بزنم، نتونستم

حالا الان تو و من؟

یکی هستیم با تو؟

یه هیچی نیستیم؟

از چشام امید

و از چهره ام دروغها

اون ابرهای سیاه از هم نمی پاشه

بگو قسمت هم هستیم

یا نه تموم میشیم؟

• Artist:İrem Derici
• Album:Üç