به تماشای نگاهت [Be Tamashaye Negahat] [Transliteration]
به تماشای نگاهت [Be Tamashaye Negahat] [Transliteration]
گو چه رازی است در این موج مه آلود نگاهت
که تو چون باد پریشانی و مستی
دست در دست خزان، خندهکنان
در دل این باغ نشستی
قامت عمر مرا خشکتر از شاخهی بیجان بشکستی، بشکستی
چه بگویم، به که گویم که دلم گلشن اسرار تو گشته
گل هر یاد، در این باغ پریشان به سر انگشت تو در خاطرهی خاک نشسته
وای بر من که دلم پر ز تمنای تو گشته
نتوانم، نتوانم که بگویم
دل من لیلیاش از یاد نبرده
من که عمرم به تماشای نگاهش همه بر باد نشسته
همچو لیلای پریشان تو بر خاک نشستم
خستهام، خستهتر از مرغ پروبال شکسته
خستهام، خستهتر از قامت مینای شکسته
جز غم روی رخش در دل حیران چه توان دید
به که گویم، به که گویم که من از عشق غریبش
نگذشتم، نگذشتم
- Artist:Homayoon Shajarian
See more