Sorrow [Persian translation]
Sorrow [Persian translation]
بوي شيرين غم جانكاه در سراسر سرزمين پراكنده است
تكه هاي پرمانند دود برميخيزند و به آسمان سربي ملحق ميشن
يك انسان ميخوابه و روياي مزارع سبز و رودخانه ها رو ميبينه
ولي صبح بدون هيچ دليلي براي بيدار شدن از خواب بلند ميشه
اون توسط خاطره يه بهشت گمشده مسخ شده
در جوانيش يا روياش نميتونه خيلي دقيق باشه
براي هميشه به دنياي از هم جدا شده زنجير شده
كافي نيست، كافي نيست
خونش يخ زده و از ترس حلقه شده
زانوهاش ميلرزه و در شب توان راه رفتن نداره
دستهاش در زمان حقيقت به لرزه در ميان
قدمهاشو با ترديد بر ميداره
يك دنيا، يك روح
زمان ميگذره، رودخانه جريان داره
و اون با رودخانه عشق از دست رفته و فداكاري حرف ميزنه
و سكوت به اين دعوت چرخشي جواب ميده
به صورت تيره و آشفته به داخل هر درياي روغني اي جريان پيدا ميكنه
يه علامت شوم از آنچه كه بايد باشه
يه باد بدون وقفه امشب داره ميوزه
و داخل چشمهاي من پر از گرد و غباره طوريكه ديدم رو مختل كرده
و سكوتي كه خيلي بلندتر از كلمات قولهاي شكسته شده حرف ميزنه
- Artist:Pink Floyd
- Album:A Momentary Lapse of Reason (1987)