شيكايو [Sheekayyo] [Persian translation]
شيكايو [Sheekayyo] [Persian translation]
ای استاد! حواست باشه!
آرومتر استاد!
میمیریما استاد!
با صلوات بر محمد(ص) من براتون یک قصه قدیمی تعریف میکنم!
یه فاجعه ای که عینا و مدام تکرار میشه!
من سوار اتوبوس بودم با یه جماعتی!
یک سری دیوونه و منم بینشون سرگردون بودم!
داشتیم با ته سرعت میرفتیم تو سرازیری
و راننده داشت ما رو مینداخت تو کانال آب!
شيكايّو يا شيكايّو
راننده ما یک دونه باشه!
راننده اما خوشحال بود و میخندید و خبری از ترمز هم نبود!
هر چی میگفتم الانه که غرق بشیم استاد! نه گوشش بدهکار بود و نه توجهی میکرد!
مسافرا هم دو دسته شده بودند!
و اون وسط بیچاره و بدبخت ما بودیم!
یک گروه شیرش میکردند و تشویق!
و بقیه آرزو میکردن اتوبوس آتیش بگیره!
شيكايّو يا شيكايّو
راننده ما یک دونه باشه!
آهای جناب پاشا! اینا که با توان آدمندها!
پاتو از روی گاز بردار!
آهای پاشا! حواست به چپ باشه!
مگه زن و بچه نداری!؟!
استاد! جون پدرت قسم!
اینجا ما رو پیاده کن!
در اون لحظه تاریخی!
وقتی داشتیم غرق میشدیم و قل قل میکردیم تو آب!
همین جا قصه به سر رسید!
تا برنامه بعد خدانگهدار!
آهای اون کسی که داری میری تو کانال آب یک مسیر فرعی بزن به آب های شور!
چون ما از دیشب تو آبیم!
تو این فاجعه صبح رو بیدار شدیم و شب خوابیدیم!
ام فاروق چرا کِل نمیکشی!
پسرت گرفتاره تو آب!
راننده ما یک دونه باشه!
- Artist:Hamza Namira
- Album:Hateer Min Tany