پریشانخیال [Parishaan-Khiaal] [English translation]
پریشانخیال [Parishaan-Khiaal] [English translation]
مقدمه: گروه کُر]
در شب تیره، دیوانه ای، کاو
دل به رنگی گریزان سپرده
می کند داستانی غم آور
از دلی رفته دارد پیامی
داستان از خیالی پریشان
[قسمت ۱: همایون شجریان]
ای دل من، ای دل من، ای دل من
از تو آخر چه شد حاصل من؟
آخر ای بینوا دل، چه دیدی؟
که ره رستگاری بریدی؟
می توانستی ای دل رهیدن
گر نخوردی فریب زمانه
آنچه دیدی، ز خود دیدی و بس
هر دَم از یک ره و یک بهانه
تا تو ای مست، با من ستیزی
تا بسرمستی و غمگساری
با «فسانه» کنی دوستداری
مبتلایی نیابد به از تو
[قسمت ۲: علیرضا قربانی]
مبتلایی که ماننده ی او
کس در این راه لغزان ندیده
آه! دیری است کاین قصه گویند:
از بر شاخه مرغی پریده
رهروان اندر این راه هستند
کاندر این غم، به غم میسرایند
سال ها با هم افسرده بودید
وز حوادث به دل، پاره پاره
او تو را بوسه می زد، تو او را
قسمت ۳: همایون شجریان و علیرضا قربانی]
سال ها با هم افسرده بودیم
سال ها همچو واماندگانی
لیک موجی که آشفته می رفت
بودش از تو به لب داستانی
من بر آن موج آشفته دیدم
یکّه تازی سرآسیمه
امّا من سوی گلعذاری رسیدم
من در این لحظه، از راه پنهان
نقش می بستم از او بر آبی
آه! من بوسه می دادم از دور
بر رخ او به خوابی، چه خوابی!
ای فسانه، فسانه، فسانه
چیستی؟ ای نهان از نظرها
- Artist:Homayoon Shajarian