Marta [Persian translation]
Marta [Persian translation]
مارتا داره تو اتاق من لباس میپوشه و آماده میشه
الآن ساعت شش صبحه
و خورشید طلوع کرده
لباسهاش روی کف زمین پهنن.
بوی شب میاد
بوی آتیش میاد
و اون لبخند میزنه،درحالیکه بهم میگه
که گرچه اون یه دیوونگی بود،بش خوش گذشته
به چشمام نگاه میکنه و بم میگه خداحافظ
هیچی جای شب پیشو نمیگیره
مارتا،میدونی که
من حاضرم نصف زندگیم یا یچیزی بیشتر رو بدم
فقط بخاطر اینکه با تو باشم.
مارتا،گوش کن
لطفا از زندگیم نرو
بذار که حداقل فقط
دوست تو باشم.
مارتا برای آخرین بار منو میبوسه
دهنش(لباش)هنوز برام مثل عسل شیرین میمونه
ازش میخوام بهم قول بده که بم زنگ خواهد زد
صورت خندونش میخواد بگه شاید
(ساق های)پاهاش با سپیده دم رقابت میکنن
اون شک نداره که میدونه چیکار کنه.
مارتا،میدونی که
من حاضرم نصف زندگیم یا یچیزی بیشتر رو بدم
فقط بخاطر اینکه با تو باشم.
مارتا،گوش کن
لطفا از زندگیم نرو
بذار که حداقل فقط
دوست تو باشم.
نه،نه،نه....
مارتا برای آخرین بار منو میبوسه
دهنش(لباش)هنوز برام مثل عسل شیرین میمونه.
مارتا،میدونی که
من حاضرم نصف زندگیم یا یچیزی بیشتر رو بدم
فقط بخاطر اینکه با تو باشم.
مارتا،گوش کن
لطفا از زندگیم نرو
بذار که حداقل فقط
دوست تو باشم.
- Artist:Enrique Iglesias
- Album:Quizás [2002]