Les sourires de mes souvenirs [Persian translation]
Les sourires de mes souvenirs [Persian translation]
شب هنگام ما نوری یافتیم
باگفتگو درباره ی همه چیز، هیچ چیز و عشق
و وقتی که ما دوباره جهانمون رو ساختیم
بر روی زمین، خورشید بالا آمده بود
آسمان گویی موزیک رو برای ما بلند تر کرد و تو
تو برایم یک کافه خوشمزه آوردی
و سپس من طبق معمول رفتم
آرزو داشتم بمونم
خجالتی بودم و هیجان زده
با یک بوسه ما زمان رو جانی تازه بخشیدیم
زندگی مثل زنی بود
و تو به او روحت رو بخشیدی
جاودانگی در این لحظه موج میزد
میدانم که همه چیز پایان می پذیرد همه چیز رفتنی ست
میدانم که نوستالژی باقی میماند
اما این لحظه ای که هم اکنون در حال گذر است
لبخندهایی از خاطراتم هست
رنگین کمانی از سفرمان بود
خورشید و باران با همه ی رنگ هایشان
با زمان موجب میشوند زخم ها نزدیکتر به نظر برسند
و رنجها ماندنی تر شوند
من زندانی بی توجهی های تو بودم و تو
تو همیشه درباره آزادی صحبت میکردی
و سکوتی در امتداد خنده هایت همراه بود
گویی آوازی میخواند
بدون رومیو بودن هم تو برایم ژولیت بودی
و افسانه ای بودی حقیقی
تو احتمالا به من دروغ گفتی
اما میدونی با این حال من نسبت به تو چه حسی دارم
تو زیباتر از حقیقت بودی
من میشناسم برگ سفید نبودنت را
اما در قلبم ، جایی هست که همه چیز بایستی نگاشته شود
همه ی این لحظاتی که در حال رقص و خوشی هستند
هستند لبخندهایی از خاطراتم
- Artist:Julio Iglesias
- Album:Et l'amour crea la femme (1982)