دیباچه‌ی گلستان [III/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [Transliteration]

Songs   2024-11-07 22:08:43

دیباچه‌ی گلستان [III/VIII] [Dibaacheye Golestaan] [Transliteration]

یکی از صاحبدلان سر به جِیب مراقبت فرو برده بود و در بحر مکاشفت مستغرق شده حالی که از این معامله (آنگه که از این حالت) باز آمد یکی از دوستان (اصحاب) (محبان) گفت (یکی از یاران به طریق انبساط گفت) ازین بستان که بودی ما را چه تحفه کرامت کردی (آوردی)؟ گفت به خاطر داشتم که چون به درخت گل رسم دامنی پر کنم هدیه اصحاب را چون برسیدم بوی گلم چنان مست کرد که دامنم از دست برفت.

ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز

کان سوخته را جان شد و آواز نیامد

این مدعیان در طلبش بی‌خبرانند

کانرا که خبر شد خبری باز نیامد

ای برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم

وز هر چه گفته‌‌اند و شنیدیم و خوانده‌‌ایم

مجلس تمام گشت و به آخر رسید عمر

ما همچنان در اوّل وصف تو مانده‌‌ایم

ذکر جمیل سعدی که در افواه عوام افتاده است و صِیت سخنش که در بسیط زمین رفته و قصب الجیب (قصب السبق) حدیثش که همچون شکر می‌خورند و رُقعه منشآتش که چون کاغذ زر می‌برند بر کمال فضل و بلاغت او حمل نتوان کرد بلکه خداوند جهان و قطب دایره‌ی زمان و قایم مقام سلیمان و ناصر اهل ایمان، اتابک اعظم مظفر الدنیا و الدین ابوبکر بن سعد بن زنگی ظلّ الله تعالی فی ارضه رَبِّ اِرْضَ عَنهُ و اَرْضِه بعین عنایت نظر کرده است و تحسین بلیغ فرموده و ارادت صادق نموده، لاجرم کافه‌ی انام از خواص و عوام (انام خاصه و عوام) به محبت او گراییده‌اند که الناسُ علی دینِ ملوکِهم

زانگه که تُرا بر من مسکین نظر است

آثارم از آفتاب مشهور ترست

گر خود همه عیب‌ها بدین بنده درست

هر عیب که سلطان بپسندد هنرست

گِلی خوشبوی در حمام روزی

رسید از دست محبوبی (مخدومی) به دستم

بدو گفتم که مشکی یا عبیری

که از بوی دلاویز تو مستم

بگفتا من گِلی ناچیز بودم

و لیکن مدّتی با گل نشستم

کمال همنشین در من اثر کرد

وگرنه من همان خاکم که هستم

اللّهمَ مَتِّع المسلمینَ بطولِ حیاتِه و ضاعِف جمیلَ (ثواب) حسناتِه و ارْفَع درجةَ اودّائه و وُلاتِه وَ دمِّر علی اعدائه و شُناتِه (وشاته) بماتُلِیَ فی القرآن مِنْ آیاتِهِ اللّهُم آمِن بَلدَه و احفَظْ وَلَدَه

لَقد سَعِدَ الدُنیا بهِ دامَ سعدُه

وَ ایَّدَه المولی بِاَلویةِ النَّصرِ

کذلکَ ینشألینةُ (دوحة) هو عِرقُها

و حُسنُ نباتِ الارضِ من کرمِ البذرِ

ایزد تعالی و تقدس، خطه‌ی پاک شیراز را به هیبت حاکمان عادل و همت عالمان عامل تا زمان قیامت در امان سلامت نگه داراد

اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست

تا بر سرش بوَد چو تویی سایه خدا

امروز کس نشان ندهد در بسیط خاک

مانند آستان درت مأمن رضا

بر تست پاس خاطر بیچارگان و شکر

بر ما و بر خدای جهان آفرین جزا

یا رب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس

چندان که خاک را بود و باد را بقا

See more
Saadi Shirazi more
  • country:
  • Languages:Persian
  • Genre:Poetry
  • Official site:
  • Wiki:http://en.wikipedia.org/wiki/Saadi_Shirazi
Saadi Shirazi Lyrics more
Saadi Shirazi Featuring Lyrics more
Saadi Shirazi Also Performed Pyrics more
Excellent Songs recommendation
Popular Songs
Copyright 2023-2024 - www.lyricf.com All Rights Reserved