gitti [Persian translation]
gitti [Persian translation]
رفت ، آه
اندوه به شبها افشاند و رفت
همچون پرنده ای زخمی ، خون آلود رفت
رفت ، آه ، اندوه به شبها افشاند و رفت
همچون پرنده ای زخمی در حال ریختن خون از تنش رفت
به چشمان ملتمسم درد ریخت و
گویی که قصوری شده باشد
به حال گریز رفت
رفت و باور به اشعار بی ثمر است
درها را به رویم بست و رفت
بی آنکه از رسیدن شب آگاهی دهد
مانند یک دزد ، حیات آینده ام را غارت کرد و رفت
رفت ، آه
شبیه یک رود بود
شعر نانوشته ام بود
نگاهی چون نگاه آخر به صورتم کرد و رفت
رفت ، آه
فصلی گذرا بود
نقش ننگاشته ام بود
گویی میخی در قلبم فرو کرد و ، رفت
رفت و وصال مجدد تا پایان عمر ناممکن است
مرا در خزان رها کرد و خود در پی بهار رفت
رفت و وصال مجدد تا پایان عمر ناممکن است
مرا در خزان رها کرد و خود در پی بهار رفت
میدانم هرچه کنم ، هرچه بگویم گنگ و بی معنی ست
جهانمان متفاوت شده بود و او به راه خود رفت
رفت و اشکهایش بر گونه هایم ماند
پرده ی اختتامیه زندگی را کشید و رفت
شاید حکایتی ناشنیده در گرد و غبار بود
قلبم را از سینه کند و رفت
رفت ، مانند یک رود بود
شعر نانوشته ام بود
نگاهی همچون نگاه آخر به صورت و رفت
رفت ، آه ، فصلی گذرا بود
نقش ننگاشته ام بود
انگار میخی در قلبم فرو کرد و رفت
- Artist:Fatih Kısaparmak