Ağla Gözüm [Persian translation]
Ağla Gözüm [Persian translation]
گریه کن چشمَم ، گریه کن نمیتونم بخندم امروز
حونریزی کن زخمَم خونریزی کن ، میسوزی(جای زخم) امروز
ساز دردآلودم ، دردآلود مینوازم امروز
گریه کن چشمَم ، گریه کن نمیتونم بخندم امروز
قول داده بودی به من ، چند هفته شد
خیلی جمعهها گذشت ، چه دیدارهایی رخ نداد
جز تو چه کسی رو داشتم مگه من یار ؟
یار به من کوهها سنگها حتی گریه کردند
از زندانیان پرسیدم هنوز کسی که بیاد (به ملاقاتم) نبوده
از وقتی تو رفتی خورشیدم هیچ طلوعی نکرد یار
طاقتی برایم نموند ؛ صبرم تموم شد
به روی یک دردم هزار درد و اندوه کاشته (افزوده) شد
به ساعت پنچ ده دقیقه مونده، این جمعه هم تموم شد یار
یار به من کوهها سنگها حتی گریه کردند
از زندانیان پرسیدم هنوز کسی که بیاد نبوده
از وقتی تو رفتی خورشیدم هیچ طلوعی نکرد یار
اینجا محل وزیدن باد خزانِ فصل پاییزه
در باغچهی دلم خشکید ، چه امیدهایی
برای دلم تعمیری نیست ، خیلی خسارتها هست
گریه کن چشمَم ، گریه کن نمیتونم بخندم امروز
قول داده بودی به من ، چند هفته شد
خیلی جمعهها گذشت ، چه دیدارهایی رخ نداد
جز تو چه کسی رو داشتم مگه من یار ؟
یار به من کوهها سنگها حتی گریه کردند
از زندانیان پرسیدم هنوز کسی که بیاد نبود
از وقتی تو رفتی خورشیدم هیچ طلوعی نکرد یار
طاقتی برایم نموند ؛ صبرم تموم شد
به روی یک دردم هزار درد و اندوه کاشته (افزوده) شد
به ساعت پنچ ده دقیقه مونده، این جمعه هم تموم شد یار
یار به من کوهها سنگها حتی گریه کردند
از زندانیان پرسیدم هنوز کسی نیآمده
از وقتی تو رفتی خورشیدم هیچ طلوعی نکرد یار
- Artist:Ekin Uzunlar