Zombie [English Ver.] [Persian translation]

نفس می کشم ولی از درون مردم

نه چیز جدیدی ونه حسی خوبی

دژاوو چشامو میبندم

به دیو بو برام لالایی بخونه

امروز هدیه ای هست که من نمیخوام

از این دنیا تعجب می کنم

ایا من واقعا اون شخصم

کی میخواست از افتاب پنهان بشه و فرار کنه

وقتی زندگی میکنیم

همیشه در حال رویا پردازی هستیم تا رویا واقعی بشه

من زندگی می کنم

چیزی می خوام که نمیتونم ببینم

و چیزی که نمیتونم به دست بیارم

یا چیزی که نمیتونه وجود داشته باشه

حس می کنم زامبی شدم

زنده نیستم ولی هنوز راه میرم

وقتی طلوع افتاب نورش بهم میخور ه

من منتظر روزی ام که بمیرم

اوه چرا

من یه زامبی شدم

و چیزی نیست که بتونه منو درمان کنه

فردا من می دونم که چیزی خواهم بود که تو میبینی

ارزو میکنم متوقف شه و چشمامو ببندم

اره این زندگی منه

همیشه در حال رویا پردازی برای واقعی شدن رویا

این زندگی بی معنیه

چیزی می خوام که نمیتونم ببینم

و چیزی که نمیتونم به دست بیارم

یا چیزی که نمیتونه وجود داشته باشه

حس می کنم زامبی شدم

زنده نیستم ولی هنوز راه میرم

وقتی طلوع افتاب نورش بهم میخور ه

من منتظر روزی ام که بمیرم

اوه چرا

من یه زامبی شدم

و چیزی نیست که بتونه منو درمان کنه

فردا من می دونم که چیزی خواهم بود که تو میبینی

ارزو میکنم متوقف شه و چشمامو ببندم

بیشتر نمی خوام

خشک شدم ولی حس میکنم باید گریه کنم

به دنیا بگو من هنوز اینجام

امشب

اوه اوه

حس می کنم زامبی شدم

زنده نیستم ولی هنوز راه میرم

وقتی طلوع افتاب نورش بهم میخور ه

من منتظر روزی ام که بمیرم

اوه چرا

من یه زامبی شدم

و چیزی نیست که بتونه منو درمان کنه

فردا من می دونم که چیزی خواهم بود که تو میبینی

ارزو میکنم متوقف شه و چشمامو ببندم

• Artist:DAY6
• Album:The Book of Us : The Demon