Te voy a contar mi vida [Persian translation]
Te voy a contar mi vida [Persian translation]
اونطوري كه دوستت داشته ام
و عليرغم اون چيزي كه گفتي
قصه زندگي ام را به سختي برايت بازگو خواهم كرد
با روح كمي آزرده
و اشتياق برافروخته
من كسي هستم كه زندگي ام را قدم به قدم ساختم
بين جهنم و بهشت
دقيقا در مرز آن خط
هميشه از دست داده ام و پيروز شده ام
من كسي هستم كه زندگي ام را ساختم
و چنانچه از نو آغاز كنم
ميدانم كه دوباره آنرا انجام ميدهم
از دست دادم، بردم، رنج كشيدم، افتادم و برخاستم
از کسی که من را به اسارت كشيد هميشه گريختم
با ترسي كه هميشه به همراه داشتم
و اقبالي كه دوستم بود
قصه زندگي ام را كم كم برايت بازگو خواهم كرد
با بلنديها و پستيهايم
با (بادهاي) موافق و مخالف
به راستي، من كسي هستم كه زندگي ام را ساخته ام
زندگي ام را
افتادم، شک کردم، خندیدم، اشک ریختم و به اشتباه افتادم
زندگي ام هميشه اينگونه بين بد و خوب معلق بوده است
فكر كردم، شك كردم، خنديدم، گريه كردم و به اشتباه افتادم
حتي اگر اشتباه كردم
قصه زندگي ام را كم كم برايت بازگو خواهم كرد
از دست دادم، بردم، رنج كشيدم، افتادم و برخاستم
سختي هايي كه كشيدم، باعث رشد من شد
فكر كردم، شك كردم، خنديدم، گريه كردم و به اشتباه افتادم
زندگي ام هميشه اينگونه بين بد و خوب معلق بوده است
فكر كردم، شك كردم، خنديدم، گريه كردم و به اشتباه افتادم
اشتباه كردم
- Artist:Julio Iglesias