چه غم دارد ز خاموشی درونِ شعله پروردم [دلی در آتش] [Che gham dārad ze khāmooshi daroone sho'le parvardam] lyrics
چه غم دارد ز خاموشی درونِ شعله پروردم [دلی در آتش] [Che gham dārad ze khāmooshi daroone sho'le parvardam] lyrics
چه غم دارد ز خاموشی درونِ شعله پروردم
که صد خورشید آتش بُرده از خاکسترِ سردم
به بادم دادی و شادی، بیا ای شب تماشا کن
که دشتِ آسمان دریای آتش گشته از گَردم
شرارانگیز و طوفانی، هوایی در من افتادهست
که همچون حلقهی آتش در این گرداب میگردم
به شوق لعل جان بخشی که درمانِ جهان با اوست
چه طوفان میکند این موجِ خون در جان پُردردم
وفاداری طریق عشقِ مردان است و جانبازان
چه نامردم اگر زین راهِ خونآلود برگردم
در آن شبهای طوفانی که عالم زیرورو میشد
نهانی شب چراغ عشق را در سینه پروردم
برآر ای بذر پنهانی سر از خوابِ زمستانی
که از هر ذرّهی دل آفتابی بر تو گستردم
ز خوبی آب پاکی ریختم بر دست بدخواهان
دلی در آتش افکندم، سیاووشی برآوردم
چراغ دیده روشن کن که من چون «سایه» شب تا روز
ز خاکسترنشینِ سینه آتش وام میکردم
- Artist:Hooshang Ebtehaj
See more