سووشون [Soovashoon] [English translation]
سووشون [Soovashoon] [English translation]
(مویه به سووشون کنم) [۴ بار]
داغِ تو را جُنون کنم
دیده زِ اشک، خون کنم
با تنِ پاره چون کنم؟
جانِ پدر، کجاستی؟
جانِ پدر، کجاستی؟
شعرِ به خون نشستهام
سازِ دلِ شکستهام
شعرِ به خون نشستهام
ساز دلِ شکستهام
سویِ من آ که خستهام
سویِ من آ که خستهام
جانِ پدر، کجاستی؟
جانِ پدر، کجاستی؟
این دلِ مبتلاشده، با غمَت آشِنا شده
این دلِ مبتلاشده، با غمَت آشِنا شده
خون به دلِ خدا شده
جان پدر، کجاستی؟
جان پدر، کجاستی؟
پردهٔ غم را بدرم
سوختی و شعلهورم
پردهٔ غم را بدرم
سوختی و شعلهورم
حاصلِ خونِ جگرم
حاصلِ خونِ جگرم
جانِ پدر، جانِ پدر
جانِ پدر، کجاستی؟
مویه به سووشون کنم
مویه به سووشون کنم
داغِ تو را جُنون کنم، جُنون کنم
داغِ تو را جُنون کنم، جُنون کنم
داغِ تو را جُنون کنم، جُنون کنم
دیده زِ اشک، خون کنم
مویه به سووشون کنم
جانِ پدر، کجاستی؟
جانِ پدر، کجاستی؟
این دلِ مبتلاشده، با غمَت آشِنا شده
این دلِ مبتلاشده، با غمَت آشِنا شده
خون به دلِ خدا شده
- Artist:Homayoon Shajarian